مهدی یوسفی
زمان مورد نیاز برای مطالعه
1 دقیقه
اردیبهشت 4, 1404
بینوایان، فیلم یا کتاب؟
کتاب بینوایان ویکتور هوگو، یک اثر درخشان و شگفتانگیز در تاریخ ادبیات به شمار میرود. کتابی که پر است از داستانهای متنوع و درهم پیچیده شده. این شاهکار ادبی از زمان انتشار تا به امروز الهامبخش صحنههای تئاتر و سینما بوده است. یکی از بهترین آثار اقتباس شده از این کتاب، فیلم موزیکال «Les Misérables 2012» به کارگردانی «تام هوپر» است. حال سوال اینجاست که در مواجه با بینوایان، فیلم یا کتاب؟ کدام یک بهتر است؟ آیا این فیلم توانسته است هر آنچه که هوگو در کتاب خود آورده، بیان کند؟ در ادامه برای پاسخ به این سوالات همراه بخش مقالات سایت گلستان کتاب الغدیر باشید.
فهرست
۲۴۶۰۱ | بینوایان، فیلم یا کتاب؟

کتاب بینوایان یک کتاب ساده و معمولی نیست. این کتاب با ارائه مضامین پیچیده فلسفی در قالب داستان، تبدیل به یک شاهکار ادبی شده است. «تام هوپر» کارگردان فیلم اینبار اما یک ریسک بزرگ انجام داد و توانست این کتاب پرزحمت را به یک فیلم مختصر اما دلخراش تبدیل کند.
داستان فیلم بینوایان درمورد یک زندانی به اسم «ژان والژان» است که زندانبانان او را «۲۴۶۰۱» میخوانند. ژان والژان به خاطر دزدیدن یک نام به اندازه یک قاتل و متجاوز مجازات شده است و در بدترین سلول زندان، به سر میبرد.
«ژاور» زندانبان مخوف این مکان از تمام مجرمان متنفر است و در هر حالت آنها را زیر و مشت و لگد خود میگیرد. ژان والژان از زندان فرار میکند و به کلیسا پناه میبرد و طی یک اتفاق تصمیم میگیرد تمام زندگی خود را صرف خدا و کمک به نیازمندان کند. در همین حال با «فانتین» و دخترش «کوزت» آشنا میشود و آنها را زیر بال و پر خود میگیرد. در همین حال ژاور تمام فرانسه را میگردد تا زندانی شماره ۲۴۶۰۱ را پیدا و دستگیر کند.
این داستان، صحنههای ناراحتکننده و احساسی بسیاری دارد. به عنوان مثال زمانی که فانتین زندگی خودش را شرح میدهد، در رمان ویکتور هوگو، شاید چندان غمناک به نظر نرسد اما در این فیلم، ما شاهد فوران احساسات هستیم. به طوری خانم «ان هاتوی» برای اجرای نقش فانتین برنده جایزه اسکار شد.
این فیلم موزیکال توانست نقاط احساسی مهم این رمان ۱۵۰۰ صفحهای را پیدا کند و آنها را به بهترین شکل به مخاطب نمایش دهد.
تو قهرمان نیستی | بینوایان، فیلم یا کتاب؟

فیلم موزیکال بینوایان یک تلاش برای سادهسازی به منظوره قابلفهمتر شدن کتاب است. اما در بخشهایی از این فیلم، یکسری اختلافات با رمان وجود دارد. به عنوان مثال «اپونین» در کتاب رقیب عشقی کوزت است و به هیچ عنوان یک قهرمان و یا یک شخصیت دوستداشتنی به حساب نمیآید. اما در فیلم او کسی است که نامه کوزت را به پسر جوان عاشق یعنی «ماریوس» کیدهد و جان او را نجات میدهد.
در فیلم بینوایان ما همچنین شاهد یک انقلاب شکوهمند هستیم که تمام مردم همراه با این انقلاب حرکت میکنند و انقلابیون فرانسه، انسانهای شجاع و آزادیخواهی هستند که به دفاع از ارزشها و عقایدشان ایستادهاند. ماریوس که عاشق کوزت شده است نمیتواند دوستانش را در خط مقدم نبرد با حکومت رها کند. پس کنار دوستان انقلابی خود میجنگد. در کتاب اما قضیه متفاوت است. ماریوس هیچ دوستی در بین انقلابیون ندارد و صرفاً با آنها همراه میشود.
آخرین سنگر مردم انقلابی در فیلم، یک کوه عظیمی از وسایل چوبی است که پرچم فرانسه بر نوک آن قرار گرفته است اما در رمان، این سنگر بسیار ناچیز و کوچک است. طبیعی است که فیلم سعی میکند جزئیات مختصر را به اقتضای نیازش بزرگ جلوه دهد.
با همه این تفاسیر، فیلم بینوایان بسیار به داستان کتاب وفادار استو به عنوان مثال اقامت ژان والژان در صومعه و یا گلوله خوردن اپونین برای نجات ماریوس.
افرادی مثل تو هرگز تغییر نمیکنند | بینوایان، فیلم یا کتاب؟

ژاور، همان زندانبان مخوف، یکی از شخصیتهایی است که به خوبی از کتاب اقتباس شده است. او معتقد است که اخلاق دقیقاً از قانون پیروی میکند. ژاور یک شخصیت خشک و غیرمنعطفی دارد که نمیتواند قبول کند اشتباه کرده است و انسانها میتوانند عوض شوند و تغییر کنند.
در یکی از سکانسهایی که ژان والژان با ژاور درگیر میشود، او میگوید: زندانیهایی مثل تو هرگز عوض نمیشوند. افرادی مثل من هم هرگز تغییر نمیکنند.
این دیالوگها بازتابی درست و منطقی از این شخصیت است. شخصیتی که ذات هر انسانی را در اعمال او دنبال میکند. طبق نظر او کسی که یکبار دزدی کرده است، هیچگاه نمیتواند انسان خوبی باشد.
ژاور پایان ناخوشایندی داشت او هرگز نتوانست به رستگاری برسد. او ترسید. این مرد نترس که با انواع انسانها سر و کار داشت، وقتی ژان والژان را در حال کمک به فردی دیگر دید، لحظهای ترسید. از این وحشت کرد که ممکن است عقایدی که سالها به آن باور داشته، نادرست بوده باشند. از این ترسید که ممکن است ژاور و ژان والژان جایشان عوض شده باشد.
این ترس که در وجود ژاور رخنه کرده بود، انقدر او را ترساند که جبور شد خودش را از بالای پل به درون رود پرت کند و برای همیشه به زندگیای که در آن ژان والژان انسان خوبی است، پایان دهد. بیشک خودکشی ژاور چه در کتاب و چه در فیلم، صحنههای دلخراشی ایجاد کرده است که مدتها در ذهن مخاطب باقی میمانند.
ژان والژان نیز، مثل شخصیت داخل کتاب، رستگار شد. بسیار شگفتآور است که در این دوره که معنویت نهی میشود، در این فیلم ارزشهای سکولار جای باورهای دینی را نگرفتند. در کتاب، ژان والژان پس از رستگاری و فرار از زندان تمام خشونتهایی که انجام میداد را متوقف میکند. اما در فیلم بینوایان ما شاهد مبارزات او در کنار انقلابیون و حتی با خود ژاور هستیم.
کوزت | بررسی کتاب بینوایان

یکی از نکات منفی فیلم بینوایان، به گوشه بردن شخصیت کوزت و محدود کردن ارتباطات او است. در کتاب بینوایان ما میخوانیم که کوزت و ماریوس چندین بار در باغ لوکزامبورگ با هم ملاقات و از دور یکدیگر را ستایش میکنند. رابطه ماریوس و کوزت از آن دسته ماجراهایی بود که بینوایان بر آن استوار است اما در فیلم این موضوع نادیده گرفته میشود.
در فیلم، ماریوس، ایدهآلیست جوانی است که حاضر است برای آزادی و دموکراسی در فرانسه جان خود را فدا کند. اما در کتاب او کسی است که برای بازگشت ناپلئون و شکوه و قدرت آن زمان تلاش میکند. زیرا زمانی پدرش در ارتش ناپلئون مبارزه میکرده و دوست داشت راه پدر را ادامه دهد. ماریوس هم حکومت سلطنتی سنتی را رد میکند و هم یک پاسخ منفی بزرگ به حکومت مردمی میدهد. او باور داشت که فرانسه تنها به یک امپراتوری بزرگ مثل ناپلئون نیاز دارد.
حال سوالی که پیش میآید این است که اگر ماریوس از نظر ایدئولوژیک از انقلاب حمایت نمیکرد، چرا به سنگر رفت و در کنار انقلابیون مبارزه کرد؟ پاسخ یک کلمه است: ناامیدی.
ماریوس به کوزت گفته بود که اگر درکتارش نباشد خودش را میکشد. حالا که کوزت رفته و خبری از او ندارد، به سمت دوستان قدیمی خود در سنگرها میرود تا شاید بتواند جان بیارزشش را فدای یک مسیر و حرکت بزرگ کند.
در ادامه ما شاهد انقلابیونی هستیم که پوسترهای مبارزه فراوانی چاپ کرده و در سطح شهر به خصوص در مناطق فقیرنشین پخش کردهاند. در کتاب، ویکتور هوگو توضیح میدهد که اولین حرکت هر جامعه به سمت پیشرفت، باید برقراری عدالت اجتماعی و عدالت آموزشی باشد. جامعه فقیر در کتاب، به هیچ عنوان سواد خواندن و نوشتن ندارند و ویکتور هوگو توصیههای فراوانی برای برقراری عدالت و بهبود وضع موجود بیان میکند.
در فیلم بینوایان اما یک حرکت زیرکانه زده میشود. عمده کسانی که در انقلاب شرکت کردهاند از جامعه و طبقه متوسط هستند که سواد خواندن و نوشتن دارند. زمانی که این افراد پوسترهای مبارزه را در کوچههای فقیرنشین پخش کردند، هیچکس نیامد، زیرا مردم فقیر در آن زمان، سواد خواندن نداشتند!
جای تجب نیست که انقلاب شکست خورد، و مردم شهر به انقلاب نپیوستند: آنها نتوانستند پوسترهای انقلابی شما را بخوانند.
دلقکهای شرور | کتاب بینوایان

خانواده «تناردیه» یکی از منفورترین شخصیتهای ادبی هستند. این خانواده با کوزت و مادرش بد رفتاری میکردند و از هر زخم خوردهای نهایت سواستفاده را میبردند. آنها هیچ شرافتی نداشته و همیشه در نیمه تاریک قدم بر میداشتند.
در فیلم، تناردیهها افراد دلقک مانندی بودند که فقط محض خنده به این طرف و آن طرف پرسه میزدند. این افراد در فیلم نقش چندان جدیای ایفا نمیکردند اما در کتاب آنها بیشتر از یک جوک بیمزه بودند.
در کتاب بینوایان، آنها فقیرتر از فیلم هستند. ژندهپوشانی که در فاضلابهای پاریس راه میروند باعث رنجش دیگران میشوند.
سوالی که مهم است این هست که عنوان «بینوایان» به چه کسی اطلاق میشود؟
در فیلم، «بینوایان» افرادی هستند که به ناحق توسط دولت مورد ظلم قرار گرفته میشوند و بیعدالتی در حق آنها رخ میدهد. ژان والژان به خاطر دزدیدن یک قرص نان به زندان فرستاده میشود. فانتین در محل کارش مورد بدرفتاری قرار می گیرد، سپس به ناحق از کار برکنار شده و باعث نزول او به فحشا و مرگ میشود. همه فقرای پاریس در مقایسه با اشراف ثروتمند توسط پلیس، ارتش و پادشاه سرکوب میشوند.
کلام آخر | کتاب بینوایان

صد البته که فیلم نمیتواند جای یک اثر فاخر اینچنینی را بگیرد اما باید اعتراف کرد که در این مورد میتواند به راحتی گفت فیلم موزیکال بینوایان یک اثر فاخر و شایان ستایش و یک اقتباس آبرومندانه از کتاب ویکتورهوگو است.
این بود بررسی کتاب و فیلم بینوایان. نظر شما همراهان همیشگی سایت شهرکتاب الغدیر درباره این اثر چیست؟ شما بین فیلم و کتاب کدام را انتخاب میکنید؟
مقالات مرتبط
خرداد 17, 1404
1 دقیقه