نویسنده

مهدی یوسفی

زمان مورد نیاز برای مطالعه

1 دقیقه

خرداد 24, 1404

تئوری توطئه؛ چرا تئوری‌های توطئه جذاب هستند؟

شاید تا به حال تئوری‌های توطئه مختلفی شنیده باشید به عنوان مثال، جهان مسطح است و توسط گونه‌ای بیگانه از «خزنده‌ها» با پوست انسان اداره می‌شود. یا مثلاً یازده سپتامبر توسط خود آمریکایی‌ها اتفاق افتاده است و زمان پاندمی کرونا این خبر پخش شده بود که بیل گیتس در حال توسعه واکسنی علیه ویروس کرونا است تا مخفیانه تراشه‌هایی را زیر پوست ما بکارد که می‌تواند برای کنترل ذهن ما استفاده شود. ایده پشت تئوری توطئه را می‌توان به شرح زیر خلاصه کرد: هیچ چیز آنطور که به نظر می‌رسد نیست و یک نقشه جامع در پشت همه رویدادهای مهم تاریخ جهان وجود دارد.

اما آیا اینطور است؟ در ادامه با بخش مقالات سایت گلستان کتاب همراه باشید تا به بررسی چگونگی شکل‌گیری تئوری توطئه بپردازیم.

ذهن سردرگم | تئوری توطئه

تئوری توطئه

اگر به سال ۲۰۱۲ برگردید، شاید پایان قریب‌الوقوع جهان را به یاد بیاورید. طبق گفته‌های پیشگویان مختلف، قرار بود با افتتاح برخورددهنده بزرگ هادرونی (LHC)، سیاه‌چاله‌ای ایجاد شود که زمین و همه ساکنان آن را نابود کند.

چندین سال از این موضوع می‌گذرد و ما هنوز زنده هستیم. در گوشه و کنار عجیب اینترنت، می‌توانید گزارش‌هایی را پیدا کنید مبنی بر اینکه دولت‌های پنهان مملو از شیطان‌پرستانی است که قرار است یک پورتال چندبعدی را به جهنم باز کنند. شایعاتی که توسط ویدیوهایی که ادعا می‌شود قربانی کردن انسان را نشان می‌دهد، دامن زده شده است.

اگر قرار است از خودمان در برابر افتادن در دام این داستان‌های بلند محافظت کنیم، درک اندکی از روانشناسی «ذهنیت توطئه» و دلایلی که داستان‌های پشت پرده و لاپوشانی‌های جهانی گاهی اوقات می‌توانند بسیار جذاب به نظر برسند، مفید است.

بیایید با مقابله با این افسانه شروع کنیم که «اعتقاد به تئوری‌های توطئه صرفاً نشانه هوش پایین است.» نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد افرادی که تحصیلات عالی دارند به طرز شگفت‌آوری مستعد دریافت اطلاعات نادرست هستند. حتی «گری کاسپاروف»، استاد بزرگ شطرنج، ظاهراً توطئه عجیب «گاه‌شناسی جدید» را پذیرفته است، که ادعا می‌کند روایت‌های ما از یونان باستان، مصر و روم برای پنهان کردن تاریخ واقعی جهان جعل شده‌اند.

حقیقت این است که بسیاری از نظریه‌های توطئه برای بهره‌برداری از سوگیری‌های مغز ما در زمانی که احساس آسیب‌پذیری خاصی داریم طراحی شده‌اند و سابقه تحصیلی درخشان، نمی‌تواند مانع نفوذ آن‌‌ها به مغز ما شود.

تصادفی نیست که تئوری‌های توطئه به اغلب در زمان‌های عدم قطعیت زیاد که به عنوان مثال ناشی از رکود اقتصادی، جنگ یا یک بیماری همه‌گیر جهانی است، ظهور و گسترش می‌یابند.

جنگ و یا رکود اقتصادی اغلب علل پیچیده‌ای دارند که درک آنها دشوار است و احساس کنترل ما بر زندگی‌مان را تهدید می‌کنند و بنابراین ما به دنبال راه‌هایی برای یافتن معنا در این هرج و مرج هستیم. درکل ذهن زمانی آرام می‌شود که از دل ناشناخته‌ها، الگو و یک نظم پیدا کند.

تئوری‌های توطئه می‌توانند روایتی مرتب و منظم ارائه دهند که به تسکین اضطراب وجودی ما کمک می‌کند. بسیار راحت است زمانی که فکر کنیم افراد یا سازمان‌های خاصی فاجعه‌ای را برای سود خود برنامه‌ریزی کرده‌اند، تا اینکه قبول کنیم رویدادهای وحشتناک می‌توانند به طور تصادفی و بدون یک مغز متفکر بزرگ در پشت آنها رخ دهند.

تئوری توطئه

مطالعات مختلف روانشناسی نشان می‌دهد که وقتی از قبل احساس اضطراب می‌کنیم، احتمال بیشتری دارد که در دام نظریه‌های توطئه بیفتیم. این نکته مهمی است. اگر شما فردی زود مضطرب هستید که دائماً نگران موضوعات مختلف می‌شوید، احتمال اینکه به دام تئوری‌های توطئه بیفتید بسیار زیاد است.

اینکه آیا شما برای کاهش اضطراب وجودی خود فریب یک روایت نادرست را می‌خورید یا نه، سبک تفکر شما جذب تئوری‌های توطئه می‌شود؟ جملات زیر را بخوانید و بگویید با کدام یک موافق هستید:

  • وقتی برای یافتن پاسخ به عمیق‌ترین احساسات «غریزی» خود گوش می‌دهم، به ندرت اشتباه می‌کنم.
  • من تمایل دارم از قلبم به عنوان راهنمای اعمالم استفاده کنم.
  • من مسئولیت رسیدگی به موقعیتی را که نیاز به تفکر زیادی دارد، دوست دارم.
  • من از تفکر سخت و طولانی مدت خوشم می‌آید.

افرادی که با دو جمله اول موافق هستند، سبک تفکر شهودی‌تری دارند، در حالی که کسانی که با دو جمله آخر موافق هستند، سبک تفکر تحلیلی‌تری دارند. هیچ اشکالی ندارد که به شهود خود تکیه کنیم؛ احساسات غریزی اغلب می‌توانند به ما کمک کنند، به خصوص زمانی که از تخصص حاصل از سال‌ها تجربه در یک زمینه خاص استفاده می‌کنیم. به عنوان مثال، اگر پزشک هستید، نگاهی سریع به بیمار ممکن است برای تشخیص اولیه کافی باشد.

با این حال، تکیه بیش از حد بر تفکر شهودی می‌تواند باعث شود که فرد در زمینه‌هایی که قضاوت او کمتر اصلاح شده است، خیلی سریع به نتیجه‌گیری برسد. این گرایش آنها را بیشتر مستعد پذیرش نظریه‌های توطئه می‌کند، زیرا آنها لحظه‌ای درنگ نمی‌کنند تا به حفره‌های استدلال یا شواهد بالقوه متناقضی که می‌تواند باعث فروپاشی آن شود فکر کنند، و در عوض هر ادعایی را که «درست» به نظر برسد می‌پذیرند.

تئوری‌های توطئه می‌توانند چنان عمیق در مغز کسی ریشه بدوانند که برای درک منطقی بودنشان به مشکل بربخورند. نظریه‌های توطئه، مانند یک ویروس تغییر دهنده ذهن، گاهی اوقات می‌توانند چنان عمیق در مغز کسی ریشه بدوانند که حتی وقتی با شواهد متناقضی روبرو می‌شوند، برای درک منطقی بودنشان به مشکل بربخورند.

کنار گذاشتن این نظریه‌ها باعث فروپاشی کل جهان‌بینی آنها می‌شود و بنابراین آنها بر باورهای خود دو چندان پافشاری می‌کنند. خوشبختانه، این افراد در اقلیت هستند و تحقیقات روانشناسی نشان می‌دهد که راه‌هایی برای تقویت تشخیص مزخرفات مغز ما وجود دارد.

تئوری توطئه و علم | چرا تئوری‌های توطئه با علم در تضاد هستند؟

تئوری توطئه

زیربنای تئوری‌های توطئه سرگرم‌کننده هستند و اکثراً تمایل برای درست دانستن تئوری‌‌های توطئه زیاد است. در نگاه اول، تفکر توطئه شباهت چشمگیری به تفکر علمی دارد. در کار علمی، برای اینکه برای خود نامی دست و پا کنید، باید به دیدگاه استاندارد حمله کنید و یک توضیح جایگزین بدیع ارائه دهید. باید موضعی شکاکانه اتخاذ کنید و یک اصل کلی زیربنای پدیده‌های ظاهراً ناهمگن را بیابید، این دقیقاً همان کاری است که یک نظریه‌پرداز توطئه انجام می‌دهداز سوی دیگر تفاوت‌های بین ذهنیت توطئه و تفکر علمی حتی چشمگیرتر نیز هست.

در واقع، فیلسوفان علم مانند «کارل پوپر»، که اصطلاح «تئوری توطئه» را ابداع کرد، و دیگران تلاش زیادی کردند تا مرز بین علم از یک سو و شبه‌علم، که صرفاً تقلیدی ساختگی یا سطحی از علم واقعی است، از سوی دیگر را مشخص کنند.

نظریه‌های توطئه اغلب عناصری از شبه‌علم را در خود جای می‌دهند، به عنوان مثال با استفاده از اصطلاحات علمی یا اشاره به «داده‌ها»، «تحقیقات»، «منابع» و اظهارات «کارشناسان» موضوعاتی را مطرح می‌کنند که به نظر منطقی و درست می‌آیند. با این حال، نظریه‌پردازان تئوری‌های توطئه معمولاً از به‌کارگیری روش علمی طفره می‌روند.

تئوری‌های توطئه یک تضاد شدید با علم دارند و آن هم این است که ابطال‌پذیر نیستند. این گزاره‌های توطئه باید ابطال‌پذیر باشند، به عبارت دیگر، باید بتوان نشان داد که آنها درست نیستند. تئوری‌های توطئه به ندرت از مشاهدات سیستماتیک ناشی می‌شود و به ندرت با اصطلاحات دقیق بیان می‌شود، چه رسد به اینکه بر اساس مطالعات کیفی یا کمی باشد. این ادعاها هیچ توجیه منسجمی ندارند، اغلب در برابر ابطال مصون هستند و به جای استفاده از توضیحات علمی، نیروهای ماوراءالطبیعه را درون صحبت‌های خود جای می‌دهند.

تئوری‌های توطئه فاقد بررسی دقیق هستند و پیشرفت علمی و پیشرفت‌های بعد فناوری، اقتصادی یا اجتماعی را نشان نمی‌دهند.

چطور در دام تئوری‌های توطئه نیفتیم؟ | تئوری توطئه

تئوری توطئه

اولین قدم، خودآگاهی است. با توجه به اینکه عدم قطعیت، طرز فکر توطئه را تقویت می‌کند، می‌توانید به جای گشت و گذار در شبکه‌های اجتماعی که احتمال بیشتری برای یافتن اطلاعات نادرستی که اضطراب شما را تشدید می‌کند، به دنبال راه‌های پیشگیرانه برای مقابله با استرس رویدادهای نگران‌کننده جهان باشید. همچنین مراقب داستان‌های بیش از حد ساده‌انگارانه‌ای باشید که تقصیر را به گردن یک قربانی راحت می‌اندازند و سعی کنید منطق ادعاهای آنها و اساس شواهدشان را بررسی کنید.

آیا عکس‌ها و ویدیوهایی که در رابطه با موضوعی پخش می‌شوند، واقعی هستند؟ یا جعلی و فتوشاپ هستند؟ آیا اعتبار کارشناسان به اندازه‌ای که ادعا می‌کنند، متخصص هستند و آیا دانش اثبات‌شده‌ای در زمینه مربوطه دارند؟ و آیا کارشناسان به نظرسنجی‌ها یا گزارش‌های ایجاد شده توسط یک سازمان دانشگاهی معتبر استناد می‌کنند؟ فروشندگان نظریه‌های توطئه اغلب با استفاده از متخصصان دروغین و مؤسسات ساختگی، ادعاهای خود را با روکشی از خودباوری می‌پوشانند.

همچنین می‌توانید به نحوه واکنش مردم به انتقادات از نظریه‌هایشان دقت کنید. آیا آنها مستقیماً با نکته مورد نظر درگیر می‌شوند؟ یا اینکه به حملات شخصی و گمراه‌سازی متوسل می‌شوند تا توجه را از نقطه ضعف استدلال خود منحرف کنند؟

اگر بتوانید این ترفندها را تشخیص دهید، به جای اینکه در دود‌های غلیظ لفاظی‌هایشان کور شوید، درک اصل ادعاها و قدرت شواهد آنها برای اثبات ادعایشان بسیار آسان‌تر خواهد بود. خوشبختانه، منابع زیادی وجود دارد که مهم‌ترین مغالطات منطقی و راه‌های شناسایی آنها را شرح می‌دهد.

کلام آخر | تئوری‌های توطئه

تئوری توطئه

اگر در گذشته فریب یک نظریه توطئه را خورده‌اید، شرمنده نباشید: تحقیقات علمی به طور مداوم نشان می‌دهد که همه ما در برابر اطلاعات نادرست آسیب‌پذیر هستیم. تفکر انتقادی شامل مهارت‌های قابل یادگیری است که از طریق تمرین بهبود می‌یابند. زمانی که تفکر انتقادی شما قوی شوید، دیگر کسی نمی‌تواند شما را گمراه کند. نکته مهم این است که از تکرار اشتباهات مشابه خودداری کنید. با این قوای انتقادی تیز، شما به خوبی مجهز خواهید بود تا از بسیاری از چاله‌های فکری اجتناب کنید.

این بود مقاله بررسی تئوری توطئه. شما به کدام یک از نظریه توطئه باور دارید؟ آیا تئوری‌های توطئه حقیقت دارند؟

نظرات کاربران

دیدگاهی بگذارید