نویسنده

مهدی یوسفی

زمان مورد نیاز برای مطالعه

1 دقیقه

خرداد 20, 1404

کتاب ۴۸ قانون قدرت؛ اثری ناشایست برای زندگی شخصی

کتاب ۴۸ قانون قدرت، کتابی خواندنی است که بدون شک برای مدت طولانی یک اثر کلاسیک باقی خواهد ماند. ۴۸ قانون قدرت، قوانین دستیابی به قدرت در زندگی، تجارت و موارد دیگر را به تفصیل شرح می‌دهد و نمونه‌های تاریخی از هر قانون را در عمل و همچنین نمونه‌هایی از کسانی که به این قوانین احترام نمی‌گذارند، ارائه می‌دهد. تمام قوانینی که در این کتاب آمده است ریشه در سرشت و طبیعت انسان دارند و درک آنها و سپس انتخاب شیوه، زمان و نحوه اعمال آنها به خواننده بستگی دارد. اما چرا این کتاب برای زندگی شخصی و روابط اجتماعی مناسب نیست؟ با بخش مقالات گلستان کتاب همراه باشید تا به بررسی کتاب ۴۸ قانون قدرت بپردازیم.

قوانین مضر برای زندگی شخصی | کتاب ۴۸ قانون قدرت

کتاب ۴۸ قانون قدرت

نویسنده کتاب ۴۸ قانون قدرت به طور جامع نمونه‌های تاریخی از فرهنگ‌های متنوع  و قدیمی را بررسی کرده است و توانست ۴۸ قانون را استخراج کند. این قوانین کمک می‌کند تا به قدرت برسید. حال این قدرت می‌تواند در راستای ارضای نیاز شما باشد و یا برای محافظت از شما در برای آسیب‌های خارجی.

در نگاه بسیاری ممکن است کلمه قدرت بار منفی داشته باشد. به طور دقیق اگر بخواهیم توضیح دهیم، کلمه قدرت به خودی خود خنثی است. با این حال، نحوه انتخاب شما برای استفاده از آن لزوماً خنثی نیست. مردم اغلب وقتی این موضوع مطرح می‌شود، احساس گناه یا خجالت می‌کنند، به جای اینکه صادقانه بپذیرند که آنها نیز می‌خواهند به جایگاه قدرت و اعتبار در جامعه برسند.

این کتاب در محافل ادبی و تجاری بررسی شده است. این کتاب به دلیل ماهیت قوانینی که در آن مطرح می‌شود بسیار مورد توجه قرار گرفته است. قوانین مختلفی که برخی از آنها بحث‌برانگیز و شرورانه هستند، برخی دیگر زیرکانه و بصیرت‌آمیز.

تعداد بسیار کمی از قوانین تجویز شده، اصولی به نظر می‌رسند که بخواهید در زندگی خصوصی خود هنگام ایجاد ارتباطات طولانی مدت و صمیمانه اعمال کنید. به عنوان مثال:

قانون ۷: دیگران را وادار کنید تا برای شما کار کنند، اما همیشه اعتبار کار را به نام خود بزنید.

قانون ۲: هرگز بیش از حد به دوستان اعتماد نکنید، یاد بگیرید که چگونه از دشمنان استفاده کنید.

قانون ۱۱: یاد بگیرید که افراد را به خود وابسته نگه دارید.

قانون ۱۲: از صداقت و سخاوت گزینشی برای خلع سلاح قربانی خود استفاده کنید.

تصور اینکه قوانین فوق اصول راهنما برای ایجاد روابط بهتر باشند، دشوار است. خوانندگان غیرمتخصص هنگام اعمال این قوانین در زندگی شخصی ممکن است سهواً مرتکب اعمال غیراخلاقی شوند. اینکه مردم آشکارا از استفاده از آن در دنیای بی‌رحم تجارت، شرکت‌ها یا عرصه‌های سیاسی حمایت کنند، یک چیز است. اما در زندگی شخصی آیا بهتر نیست کمی مدارا به خرج دهیم و بدون هیچ سیاست مخوفی زندگی کنیم؟ روابط شخصی قرار است بر اساس ارزش‌هایی باشد که اغلب خلاف آنچه این قوانین به دنبال دارند، یعنی عشق متقابل، درک، همدردی، شفافیت و سخاوت روح است.

کتاب ۴۸ قانون قدرت

پیامدهای وحشتناک و کارمای اجرای برخی از این قوانین کتاب ۴۸ قانون قدرت، صرف نظر از اینکه علیه چه کسی انجام می‌شوند، مثل دزدیدن اعتبار کار کسی و سایر نمونه‌های فاحش، ترس را در قلب من ایجاد می‌کند. یک کلاهبردار یا شیاد ممکن است از عدالت انسانی و مداخلات قضایی فرار کند، اما هیچکس نمی‌تواند از عدالت روزگار فرار کند. چنین اقدامات شنیعی در نهایت باعث ایجاد بدهی‌های کارمایی و به نوبه خود عواقبی در زندگی پس از مرگ می‌شود.

بسیاری از طرفداران کتاب ۴۸ قانون قدرت باور دارند که این کتاب باید به عنوان نوعی کتابچه راهنمای دفاعی در برابر افراد شرور در نظر گرفته شود. نویسنده در مصاحبه‌ای به این موضوع اشاره کرده است – ظاهراً قرار است این کتاب به عنوان وسیله‌ای برای درک نحوه عملکرد جامعه‌ستیزان یا روان‌آزاران و درک بهتر طرز فکر و تاکتیک‌هایی که برای فریب دیگران به کار می‌برند، خوانده شود. اگر ساده‌لوح و زودباور هستید، این راهنما می‌تواند به شما در رمزگشایی آنها کمک کند تا بتوانید از خود در برابر فریب‌هایشان محافظت کنید.

سبک نگارش | نقد کتاب ۴۸ قانون قدرت

کتاب ۴۸ قانون قدرت

لحن، فحوای کلام و سبک نگارش کتاب ۴۸ قانون قدرت واقعاً با آن محتوای آموزشی مطابقت ندارد. اگر شما کتابی برای افراد زودباور می‌نوشتید، دقیقاً به آنها می‌گفتید که چه نشانه‌های خطر یا الگوهایی را تشخیص دهند، چگونه از گیر افتادن در دام چنین افرادی جلوگیری کنند یا حتی چگونه از این فریب‌ها دوری کنند. در عوض، در این کتاب نویسنده می‌گوید ما توصیه‌هایی داریم که با دستکاری و فریب با هدف دستیابی به قدرت به هر قیمتی همسو هستند.

به وضوح به نظر می‌رسد که این کتاب بیشتر برای تشویق افرادی با تمایلات قدرت‌طلب نوشته شده است که برای رسیدن به اهداف خود از هیچ کاری دریغ نمی‌کنند، نه افراد به اصطلاح زودباوری که طعمه اقدامات آنها می‌شوند. هیچ نمونه‌ی واقعی از افراد ساده‌لوحی که به سختی یاد گرفته باشند که چگونه با افراد قدرت‌طلب مقابله کنند، وجود ندارد. همچنین هیچ نمونه‌ای از افراد درستکاری که روش‌های جایگزینی برای دستیابی و استفاده از قدرت و مقابله با دسیسه‌چینان داشته باشند، وجود ندارد.

شکی در مورد تحقیقات تاریخی جامع و همچنین تلاش و زمانی که برای تبدیل این کتاب به کتابی بسیار خوب صرف شده است، وجود ندارد، اما من علاوه بر نمونه‌های تاریخی، دوست داشتم برخی از نمونه‌های معاصر نیز برای نشان دادن قوانین خاص قدرت ارائه شوند. قوانینی که حوزه‌ها و بخش‌های زندگی مانند سیاست، سینما و سایر حرفه‌ها را در بر می‌گیرند. از طرف دیگر، نویسنده احتمالاً می‌خواهد از شکایت به خاطر بدنام کردن افراد اجتناب کند، بنابراین عاقلانه به چهره‌های تاریخی که از دنیا رفته‌اند، می‌پردازد، در نتیجه، می‌توان با خیال راحت در مورد شخصیت‌های آنها گمانه‌زنی کرد و نیات مشکوکی را به برخی از آنها نسبت داد.

به همین دلیل است که نویسنده کتاب ۴۸ قانون قدرت نمونه‌هایی از زندگی خودش را ذکر نمی‌کند. به نظر می‌رسد او در بخش‌های مختلفی کار کرده است که حرفه‌های مختلفی را در بر می‌گیرد. احتمالاً، این تجربیات زندگی به او مجموعه‌ای از تجربیات زندگی را داده است که او را از نظر دنیوی به اوج رسانده است.

تاریخ‌نگاری به شکلی غلط | بررسی کتاب ۴۸ قانون قدرت

کتاب ۴۸ قانون قدرت

یکی دیگر از انتقادات مناسب این بود که آیا این نمونه‌های تاریخی در گذشته کارآمدتر بوده‌اند و در زمان حال به اندازه گذشته به دردبخور نیستند؟ من تا جایی که برخی از منتقدان می‌گویند آنها منسوخ و غیرقابل اجرا هستند، پیش نمی‌روم، اما باید بپرسم، برخی از قوانین تا چه حد و برای چه کسی مرتبط هستند؟ به هر حال، تعداد زیادی از آنها مبتنی بر استراتژی‌های نظامی و تا حدودی کشورداری هستند. این کتاب به شدت در محافل تجاری و سیاسی توصیه می‌شود و برای مقابله با رقبا و کسانی که منافع آنها را تهدید می‌کنند مفید است. با این حال، دوست داشتم نمونه‌های ملموسی را که کارمندان امروزی در دوران معاصر در همان محافل مشاهده می‌کنند، می‌دیدم.

قانون ۳۴: به سبک خود مقید باشید. مانند یک پادشاه رفتار کنید تا مانند یک پادشاه با شما رفتار شود

یکی از مثال‌های تاریخی که در رعایت یا حمایت از این قانون ارائه شده است، کاملاً قانع‌کننده نبود. من به مثال کریستف کلمب اشاره می‌کنم. ظاهراً بر اساس زندگینامه‌ای که پسرش نوشته است، او پیوندهای خانوادگی سلطنتی خود را جعل کرده است، در حالی که در واقع از تبار اشرافی نبوده است.

ظاهراً او «رفتاری» خاص، نوعی کاریزما و توانایی فروش یا ارائه مؤثر ایده‌های خود به اشرافی که برای حمایت از سفرهای جسورانه خود به آنها مراجعه می‌کرد، داشته است. در حین تحقیق در مورد کتاب، به دو انتقاد برخوردم که اکنون آنها را کاملاً بجا می‌دانم، اگرچه در زمان خواندن اعتبار زیادی به آنها نداده بودم. یکی این بود که برخی از قوانین به داشتن «شخصیت» قوی، یعنی کاریزما، وابسته بودند که به آنها اجازه می‌دهد قضاوت مردم را به نفع خود تغییر دهند.

از آنجایی که فناوری‌های ضبط ویدیو در آن زمان وجود نداشتند، البته ما هیچ فیلمی برای تماشا و تأیید صحت برخی از نمونه‌های تاریخی ذکر شده نداریم. ما باید به روایت‌های کتبی کسانی که با چهره‌های ذکر شده تعامل داشته‌اند، تکیه کنیم. همه نمی‌توانند یاد بگیرند که «رفتار شاهانه» داشته باشند.

از کجا می‌دانیم که این یک موهبت ذاتی نبوده و چیزی نبوده که او یاد گرفته باشد از آن تقلید کند؟ اگر ذاتی باشد، چیزی نیست که افراد عادی بتوانند آن را فوراً جذب و درک کنند. در حالت ایده‌آل، شما قوانینی می‌خواهید که هر کسی بتواند بدون توجه به استعداد، شخصیت‌های بی‌روح یا (فقدان) مهارت‌های سخنرانی عمومی، آنها را یاد بگیرد و به کار گیرد. اگرچه فکر نمی‌کنم این موضوع در مورد همه قوانین صدق کند، اما انتقاد فوق قطعاً برای این مورد خاص مناسب است.

کتاب ۴۸ قانون قدرت

قانون ۳۹: از آب گل‌آلود ماهی بگیرید.

با بازی کردن با احساسات مردم، دردسر ایجاد کنید و سپس از لحظات ضعف آنها سوءاستفاده کنید، در حالی که از نظر احساسی بی‌تأثیر باقی بمانید. مثالی که نویسنده ارائه می‌دهد، ناپلئون و دو نفر از وزیرانش است. او گمان می‌کرد که آنها علیه او توطئه می‌کنند و جاسوسانی برای زیر نظر داشتن آنها داشت.

وقتی آنها در حال برنامه‌ریزی بودند، لو رفتند و ناپلئون با یکی از آنها روبرو شد. وزیر در تمام طول رویارویی خونسرد، آرام و ساکت ماند، در حالی که ناپلئون سرخ شد، از کوره در رفت، فحش‌های رکیک داد و اساساً با از دست دادن خونسردی خود، منظره‌ای دیدنی برای همه کسانی که تماشا می‌کردند، ایجاد کرد. به سرعت خبر رسید که چگونه ناپلئون از کوره در رفته است در حالی که وزیر خونسرد مانده است.

مردم قبلاً هرگز ندیده بودند یا نشنیده بودند که حاکمی چنین رفتاری داشته باشد و به تدریج شروع به از دست دادن ایمان به ثبات ناپلئون کردند. رهبر و حاکم محبوب آنها اکنون پارانوئید و مستعد طغیان‌های عاطفی دیده می‌شد. این اولین مورد از سلسله وقایعی بود که در نهایت منجر به سقوط او شد. نویسنده اظهار می‌کند که دو سیاستمدار باهوش و حیله‌گر مورد بحث باید عمداً به دنبال برانگیختن خلق و خوی ناپلئون و رفتار او بوده‌اند. آنها نمی‌توانستند فقط یک نقشه نیمه‌کاره داشته باشند. با توجه به اینکه چقدر دقیق بودند، اگر نیت واقعی‌شان این بود، احتمالاً نقشه کامل‌تری داشتند. در نهایت آن دو می‌خواستند ناپلئون را به زیر بکشند و موفق هم شدند.

کلام آخر | کتاب ۴۸ قانون قدرت

در مجموع، کتاب ۴۸ قانون قدرت اثری شایسته برای نگه داشتن در قفسه مطالعه است. تحقیقات جامعی برای تهیه این چکیده بسیار خوب از قوانین قدرت انجام شده است. من چیزهای زیادی در مورد وقایع تاریخی در فرهنگ‌های مختلف جهان آموختم و تعداد زیادی از قوانین را توصیه‌های صحیحی یافتم. با این حال، قوانین دیگری نیز وجود داشت که من به شدت آنها را به دلیل نامناسب بودن برای اعمال در زندگی خصوصی توصیه نمی‌کنم.

این بود بررسی کتاب ۴۸ قانون قدرت. نظر شما همراهان همیشگی گلستان کتاب درباره این اثر چیست؟ آن را با ما به اشتراک بگذارید.

نظرات کاربران

دیدگاهی بگذارید